غم اگه نوشتنی بود اگه غصه گفتنی بود من هزار تا قصه داشتم همه شم شنیدنی بود هرجا حرفی باشه از من قصه ی عمرای کوتاست قصه یه درد کهنه حرف من قحطی دنیاست قصه ی صد تا کتابم یه سوال بی جوابم عمر کوتاه یه خوابم من حباب روی آبم هنوز از راه نرسیده میدونم رفتنی ام من موندنم لحظه به لحظه پر از وحشت رفتن من چرا قطره نباشم من که از آب های دریا پس چرا بود و نبودن یه از سر باشه تو دنیا نمیخوام حباب بمونم بیا سر باشم تو دنیا دوست دارم یه قطره باشم کوچ کنم برم به دریا تا بشم بارون ابرا ببارم روزها و شب ها رو لب تشنه و خشکه خشک ترین صحرای دنیا
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.